آموزش های کاربردی،علمی، فرهنگی، ورزشی و خبری
آیا می توانید با این عکس اشتباه کنید؟ این پیامی را به همراه دارد که همه باید بدانند

آیا می توانید با این عکس اشتباه کنید؟ این پیامی را به همراه دارد که همه باید بدانند

من در مطب دکتر آروم ، سرد و سفید در سیدنی استرالیا نشستم. وقتی منتظر یافته های MRI بودم ، زیر پاهام کاغذ تماماًً بلندی وجود داشت. ماه ها درد داشتم و ناامیدانه می خواستم بدونم چه مشکلی هست. دکتر عینک خود رو برداشت ، به تصاویر اشاره کرد و به من گفت که من یه دیسک فشرده در ناحیه کمر دارم ، باریک شدن ستون فقرات و آرتروزه.

من 21 ساله بودم و تو یه کشور خارجی زندگی می کردم و تنها بودم. گریه ام گرفت و همه حالات بد در ذهنم رد شد. اون به من گفت که من هیچوقت نمی تونم دوباره بدوم و بدتر از آن ، لازمه که ورزش رو به مدت نامحدود کاملاً متوقف کنم. ورزش ، فعالیت ، ورزش ، دویدن ، ورزشکاری و پرماجرا بودن – این هویت من بود و در بیشتر زندگی من بود. به خونه رفتم و در تختخواب خزیدم. احساس ناامیدی ، شکست و افسردگی کردم. دوست پسر من در اون زمان ، حالا شوهرم ، اومد و تلاش کرد روحیه منو بده. اما به نظر می رسید هیچ کاری نمی تونه اینجور کاری کنه.

زندگی من اونطور که می دونستم تموم شده. اگه نمی تونستم یه ورزشکار ماجراجو باشم ، دیگه حتی مطمئن نبودم که هستم.

این اولین باری نبود که دکتر به من می گفت دیگه هیچوقت فرار نکنم. واقعا ، این چهارمین دوره بود. اولین مورد در سن 16 سالگی پس از اولین جراحی زانو واسه رفع پارگی مینیسک بود. بار دوم و سوم در دانشگاه بود. یه بار سال دوم بود که تو یه ماراتن تمرین می کردم. من همیشه می خواستم یه ماراتن اجرا کنم (و هنوزم می کنم) اما مجبور شدم دو هفته کوتاه تر از خط پایان متوقف شوم ، چون در هر دو استخون ران خود شکستگیای استرسی ساختم. سال دیگه ، سال آخر ، خودمو روی میز جراحی دیدم و بخشی از مینیسک رو برداشتم. دکتر دوباره ، مثل بقیه قبل از آن ، به من گفت که دیگه هیچوقت نباید بدوم. سرم رو تکون دادم ، زانویم رو خوب کردم ، در فیزیوتراپی پایم رو تقویت کردم و دوباره به پیاده رو و زمین ورزشی برخورد کردم.

که ما رو به اتاق دکتر در سیدنی برمیگردونه. این بار زانوی من نبود. پشتم بود. و دکتر به من گفت اگه بهتر می دونم این بار گوش ندم ، اگه من به دویدن ادامه میدم ، میتونم عصبی رو فشار دهم ، و باعث ایجاد مشکلات جدی در دراز مدت میشم.

دردی که بتونم تحمل کنم اما فکر فلج شدن یا بدتر از آن خطری نبود که بخوام اونو قبول کنم. ادامه ندیده گرفتن پیشنهادای دکتر و فشار آوردن به درد دیگه گزینه ای نبود.

مطلب پیشنهادی برای شما:   چگونه می توانم به هدف زندگی دست یافتم

وقت اون بود که مراقبت بهتر از بدن و بدن خود رو شروع کنم. وقت اون بود که یاد بگیرم مراقبت از خود چیجوریه.

من از اصطلاح خودمراقبتی بدم میاد.

من همیشه در اصطلاح خودمراقبتی ناراحت بوده ام و پس پیشنهاد می کنم که اونو دنبال کنم. حتی امروز هم این کلمه بازم باعث ناراحتی من می شه. چیزی در اعماق من با شنیدن اون احساس ضعف می کنه. مثل اینکه من به اندازه کافی سخت گیر نیستم و یا نمی تونم از عهده زندگی برمی آیم

شاید به خاطر این که من همیشه یه ورزشکار بوده ام ، یا به خاطر این که تو یه خونواده سریع و کارآفرین بزرگ شده ام. در شش سالگی یادم میاد که پشت بابام در مغازه قدم می زدم. اون سرعت خود رو نگهداشت. جلوتر داد زدم ، “صبر کن بابا ، سرعت خود رو کم کن!” جواب اون ، “عجله کن ، سرعت رو تسریع کن ، عقب برو ، بدو!”

Entrepreneurship-کارآفرینی

پس این چیزیه که من بیشتر زندگی ام رو انجام دادم. عجله کردم ، سرعتم رو گرفتم ، گرفتم و دویدم. اگه دردی داشتم ، اونو مکیدم و از پس اون برآمدم. اگه خسته بودم ، هل دادم. اگه غمگین یا ناراحت بودم ، اونو کنار زدم و به جلو حرکت کردم.

تو ذهن من ، مراقبت از خود به معنی کاهش سرعت ، پیشرفت نکردن بود. واسه کسایی که نمی تونستن واسه به کار گیری اصطلاحی از پدربزرگم ، فکر کردم خودمراقبتی واسه “سیسی” است.

اما چیزی که تا اون زمان بیدار شدن از خواب در مطب دکتر متوجه نشدم این بود که مراقبت از خود همون چیزیه که به ما امکان میده هر کاری رو که می خوایم انجام بدیم و با زندگی خود انجام بدیم

این چیزیه که به ما انرژی ، قدرت و مقاومت واسه ادامه کار میده.

می خوام روی چیزی تأکید کنم که کاش کسی به من می گفت. شاید کسی این کار رو کرده باشه ، اما من به اونا احتیاج داشتم که شونِه ام رو بگیرن ، منو تکون بدن ، به چشمانم نگاه کنن و اونو بگن.

خودمراقبتی واسه شیردوشی نیست. مراقبت از خود واسه افراد ضعیف نیست. این یه لوکس نیست. و خودخواهانه نیست

وقتی که از خود مراقبت نمی کنین ، زیادتر از اندازه بدن خود رو سخت می گیرین یا به نیازای عاطفی خود اهمیت نمی دین ، در خطر فرسودگی شغلی ، مشکلات بهداشت روانی جور واجور از جمله اضطراب و افسردگی ، آسیب جسمی هستین و مریضی

مراقبت نکردن از خود همیشه شما رو راضی می کنه. آشنا بنظر رسیدن؟ شاید شما از خود تماس بیدار کرده باشین.

مطلب پیشنهادی برای شما:   200 توصیه برای درمان افسردگی، نشاط و لذت- قسمت 62

به چه دلیل مراقبت از خود مهمن؟

مراقبت از خود واقعا مراقبت از خوده.این فقط ماساژ دادن نیست.هر اقدامی واسه حفظ و بهبود سلامتی ، سلامتی ، خوشبختی و رضایت شما انجام می شه.خوشبختیهممون این جمله رو شنیده ایم ، “شما نمی تونین از یه فنجون خالی بریزین” یا “ماسک اکسیژن خود رو قبل از کمک به بقیه بذارین.” اینا خودشون هستن مراقبت.اگه اول از خود مراقبت نکنین ، نمی تونین از بقیه مراقبت کنین.این وقتی بچه و یه خونواده هم داشته باشین معنی تماماً جدیدی پیدا می کنه.خودمراقبت از خود عملیه که باید انجام شه تا بتونین متعادل و دارای انرژی باشین تا به تموم نیازای خود از زندگی برسین.

خودمراقبتی ذهن ، بدن و روح شما رو تغذیه می کنه و به شما امکان رشد میده. این باعث افزایش خوشبختی ، توانایی موفقیت و کیفیت زندگی و روابط شما می شه.Quality of Life-کیفیت زندگیوقتی من این جوری نگاه می کنم ، نه به عنوان چیزی واسه افراد ضعیف ، بلکه به عنوان چیزی واسه کمک به ما در زندگی بهترمان زندگی می کنه ، بعد به جای اینکه به یه “خوب داشتن” تبدیل شه ، به یه قسمت مهم و اساسی زندگی تبدیل می شه.واقعا ، من حالا می دونم که این روش تنها واسه زندگی کامل منه.به خاطر همین من 30 روش تمرین خودمراقبتی رو جمع آوری کردم تا بتونین بهترین زندگی خود رو داشته باشین.

من شما رو از یه راه و روش سلامتی کامل تحت اثر قرار دادم – از نظر ذهنی ، عاطفی ، جسمی و الهی.

30 راه واسه مراقبت خوب از خود

بیایید با اصول شروع کنیم. اینا اقدامات خودمراقبتیه که می تونین روزانه انجام بدین. خیلی از اونا وقت و انرژی بسیار کمی رو می گیرن و بیشتر اونا در کمتر از پنج دقیقه انجام می شه ، بعضی در کمتر از یه دقیقه.

1 نفس بکشین

اقدام به عمل - CTA- کال تو اکشن

تنفس عمیق با آوردن اکسیژن به عضلات و مغز باعث افزایش گردش خون می شه. این افزایش اندازه اکسیژن منتهی به انرژی بیشتر و سلامت عضلات ، انداما و بافتا می شه. چه اتفاقی افتاد که شما شروع به خوندن این کردین؟ نفس عمیقی کشیدید؟ عالیه ، شما الان مراقبت از خود رو تمرین می کنین.